معنی حلقه، انگشتر، تسمه، تسمه زدن، حلقه زدن به، احاطه , کردن, معنی حلقه، انگشتر، تسمه، تسمه زدن، حلقه زدن به، احاطه پ کردن, معنی pgri، اj;aتc، تski، تski xbj، pgri xbj fi، اpاzi , lcbj, معنی اصطلاح حلقه، انگشتر، تسمه، تسمه زدن، حلقه زدن به، احاطه , کردن, معادل حلقه، انگشتر، تسمه، تسمه زدن، حلقه زدن به، احاطه , کردن, حلقه، انگشتر، تسمه، تسمه زدن، حلقه زدن به، احاطه , کردن چی میشه؟, حلقه، انگشتر، تسمه، تسمه زدن، حلقه زدن به، احاطه , کردن یعنی چی؟, حلقه، انگشتر، تسمه، تسمه زدن، حلقه زدن به، احاطه , کردن synonym, حلقه، انگشتر، تسمه، تسمه زدن، حلقه زدن به، احاطه , کردن definition,